اولین سونو گرافی و اولین دیدار
اون روزی که قلبت مثل گنجیشک میزد و یادم نمیره چه حس قشنگی بود دیگه باورم شد که تو دلمی عزیزم اما دکتر برام صدای قلبتو نزاشت فقط از تو مانیتور دیدمت عشق مامان چقدر کوچولو بودی هنوز ...مامان فدای اون قد و بالات بره فندق من
به بابایی که گفتم چقدر ذوق کرد و خداروشکر گفت نفس مامان چقدر خوشحالیم که به زندگیمون یه رنگ زیبا دادی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی